عروس فصلهای خداوند
فرشته معصوم من . زمستان 1391 را به دلیل اینکه کمی زودتر از موعد بدنیای ما قدم گذاشتی تقریبا تا 5اسفند دربیمارستان بودی و همین موضوع سبب شد نه من و نه تو آن زمستان را نه دیدیم ونه لمس کردیم چشمانم فقط و فقط ترا میدید ولاغیر.... اما زمستان 1392 برایم جلوه دیگری داشت وبه نظرم بهترین زمستان عمرم بود...واین حضوردخترم بود که خانه مان را گرم ونورانی کرد... چه ستودنی است خالق برف و باران ... همه کوچه ها وخیابانها عروس میشوند ...عقل حیران میماند از زیبایی طبیعت ...
نویسنده :
مامان آریانا
11:23